۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

خوب بودن

"من نمی دانم و همین درد مرا سخت می آزارد.
که چرا انسان، این دانا، در تکاپوهایش ره نبرده است به اعجاز محبت
و نمی داند در پس یک لبخند چه شگفتی ها پنهان است!

من بر آنم که در این دنیا
خوب بودن به خدا سخت ترین کارهاست

من نمی دانم که چرا انسان تا به این حد با خوبی بیگانه است و
همین درد مرا سخت می آزارد..."

"فریدون مشیری"

۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

نارسانا

حالا آدمای نارسانا این جا توصیف می شن، گاهی تصور می شه که اونها دی الکتریک های ایده آلی هستند که تحت هیچ میدانی تکون نمی خورند. اما بدون شرح به زبونِ یک فیزیکی :
" به هر حال محیط های دی الکتریک هم به نوبه ی خود از موجودات بارداری تشکیل شده اند! و مولکول های دی الکتریک یقینا تحت تاثیر میدان الکتریکی قرار می گیرند. میدان به هر ذره نیرویی وارد می کند، مقدار جابجایی به علت ایجاد نیروهای بازگرداننده ای که دراثر تغییر پیکربندی مولکولها به وجود می آیند، محدود است. تاثیر کلی از لحاظ ماکروسکوپی را می توان این گونه در نظر گرفت که دی الکتریک فقط قطبیده شده است.
امانکته ی جالب:
دی الکتریک قطبیده با وجودی که از لحاظ الکتریکی خنثاست، اما هم در نقاط خارج و هم داخل نارسانا میدان الکتریکی ایجاد می کند. در نتیجه با وضعی روبرو می شویم که به ظاهر ناهنجار است:
قطبیدگی دی الکتریک به میدان کل موجود در محیط بستگی دارد، در حالی که قسمتی از این میدان به وسیله ی خودِ دی الکتریک ایجاد می شود.
به علاوه میدان نارسانا، در نقاط دور از آن ممکن است توزیع بار آزاد در روی اجسام رسانا را تغییر دهد، و این به نوبه ی خود میدان الکتریکی را در درون دی الکتریک عوض خواهد کرد. "

دو روزه از این کشف این قدر ذوق زده ام که نگو!

پ.ن:
فکر می کردم یک سیستم خیلی پیچیده ی پیچیده ام و قابل مدل کردن نیستم ولی مثل اینکه مدل کردن من به قرن گذشته بر می گرده...
D:

۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه

نوش دارو2 - زمان

این آهنگ هم از اون دسته آهنگ هاست که گاهی می شه اون انرژی جنبشی اولیه برای آغاز حرکت من در ادامه ی مسیر زندگی!
گاها بیش از 10 بار در یک روز گوشش می کنم (وقتایی که به شدت سیستم غیر قابل پیش بینی می شه و شاید از دست من خارج)
می شه از اینجا دانلودش کرد.
Who can say where the road goes,
Where the day flows?
Only time...
Who knows?
Only time...
Only time...
Only time...

رسانا

احساس می کنم آدما روهم می شه به دو دسته ی رسانا و نارسانا تقسیم بندی کرد.
آدم های رسانا تحت تاثیر یک میدان الکتریکی * حتی بسیار ضعیف آن قدر به حرکت خود ادامه می دهند تا به مواضعی برسند که در آن جا برآیند نیروهای وارد بر آن ها صفر شود.
"از این رو در شرایط ایستا میدان الکتریکی در درون جسم رسانا صفر است" ... (این یه جمله از کتاب درسی ما بود!)


* پ.ن :
این فقط یه مدله پس میدان الکتریکی می تونه هر میدان خارجی باشه!

۱۳۸۷ آبان ۲۶, یکشنبه

تردید

هم ذات پنداری شدیدی با کاراکتر مینا(ترانه علیدوستی) توی فیلم کنعان دارم!



" من دارم تو شک و تردید تو دست و پا می زنم... اون وقت تو فقط قهر می کنی؟!

جای اینکه به من یه کم آرامش خاطر و اطمینان بدی؟! یا حتی سعی کنی که این کارو بکنی؟؟! "

۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

زیر نویس

یه جوری ام!
انگار
در کتابی با حروف نامفهوم نگران یکی از زیرنویس ها هستم!

خط خطی با شکوه

خدایا از آدمات دلگیرم!
کاش حداقل کاری به کار هم نداشتن!
ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان
دلم تنگ خدایا! دلم تنگِ... دلم می خواد همه چی رو خط بزنم و اون جوری بنویسم که دلم می خواست باشه!
ولی بازهم با تمام این ها :
" من به طرز باشکوهی به ستایش زندگی ایستاده ام!"

سیستم پیچیده

توی سرم یه ساعت پاندول دار داره کار می کنه،
اما تفاوتش با تمام ساعت های پاندولی در اینه که پاندولش دوره تناوب نداره...
کاملا آشوب ناک به حرکت خودش ادامه می ده....
همه چی خیلی قروقاطی...

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

These days


این روزا بدجوری دلم یه مامان می خواد که تو بغلش این قدر گریه کنم تا خوابم ببره...

۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه

هم دلی، هم زبانی، هم دردی

هم دلی از هم زبانی خوش تر است!

پراکنده از تمام غرهایی که توی ذهنم می چرخند. بعدِ حرف هایی که زیر بارون با یه دوستِ ساده زدم. کاش می تونستم بگم بهش که هدفم این نیست که به من راه حل ارائه بده یا...

فرو ریختن مرزهای ارتباطی چنان ما را به هم ریخته که با وجود توانمندی های مختلف در رویارویی با مسائل و مشکلات، احساس نیاز به حمایت و پشتیبانی داریم تا حس اعتماد متقابل را در ما تقویت کند.
هم دلی یعنی خود را به جای طرف مقابل گذاشتن و از موضع و منظر او به مسئله نگاه کردن.
همدلی به معنی هم عقیده یا تایید نظر دیگران نیست، بلکه درک شرایط و احساس دستگیری است.
سخنان طرف مقابل را آن چنان گوش دهیم که او اطمینان حاصل کند که سعی داریم تا مانند او به مسائل نگاه کنیم. هم چنین کوچک نشمردن مشکلات طرف مقابل، سرزنش نکردن، قضاوت نکردن، تحقیر نکردن، نصیحت نکردن و ... که عمل به عکس این موارد هم دلی را از بین می برد.
راه حل ارائه ندهیم. چون نیاز طرف مقابل این است که مشکل و ناراحتی خود را با کسی در میان بگذارد و از جانب او درک شود. همین!
هم دلی دلسوزی و ترحم نیست!
با خوب گوش دادن و درک احساس طرف مقابل حس ارزشمندی و احترام را در او تقویت کنیم.
هم دردی با هم دلی خیلی فرق داره!
هم دردی بیشتر معنای دلسوزی و گاهی ترحم در خود دارد در حالی که همدلی خالی از ترحم است!
وقتی با کسی هم دل باشید یعنی از ته وجود می فهمید که او چه می گوید.
هم دردی مقامی دارد و هم دلی هم مقامی! باید به خوبی میان این ها فرق نهاد! همان طور که در انگلیسی داریم:
هم دردی sympathy
هم دلی empathy

۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

زیر بارون

دی روز بعد از ظهر از میدون فردوسی تا چهارراه استانبول و از چهارراه استانبول تا سید خندان پیاده رفتیم !!!
الان حتی نمی تونم راه برم....
کسی دو تا پا نداره به من قرض بده کلی کار توی این شهر دارم!!

۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

نوش دارو

نمی دانم چرا این قدر این آهنگ shape of my heart رو دوست دارم*

اگه نباشه گاهی فکر می کنم خواهم مرد،مخصوصا وقتی که می گه:
But that's not the shape of my heart
That's not the shape of my heart
و حتی این جاش که می گه:
And if I told you that I loved you
You'd maybe think there's something wrong
I'm not a man of too many faces
The mask I wear is one
Those who speak know nothing
And find out to their cost
Like those who curse their luck in too many places
And those who smile are lost
* اونی که sting خونده!

دنیا

خسته ام!
خسته...
خسته تر از خسته....