۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

کابوس

یادته اون شب که از خواب پریدم رو؟ خواب دیده بودم یکی اومده و تمام برگهای گلدون شمعدونیمون رو کنده و توی باغچه کاشته و چه گریه ای کردم اون شب تنهایی... توی خواب از شدت گریه و ناتوانی این قدر زار زده بودم که نفسم بند اومده بود و شل و بی حرکت نشسته بودم گوشه ی حیاط و به پژمردن برگ های گلدونم توی باغچه خیره شده بودم... یادمه اون آدم توی خوابم که خیلی بد جنس بود در جواب اعتراض مامان که چی کار گلدونش داری؟، با قیافه ی حق به جانب و با کلمات زیبا برای مامان توضیح داد که هدفش از این کار این بوده، که من جای یه گلدون به تعداد برگ های اون گلدون، گلدون جدید داشته باشم و می گفت چند روز که به اینا آب بدی همشون گلدونای تر و تازه می شن... و من ناتوان بودم اون لحظه ... اتفاق افتاده بود، گلدون من پرپر شده بود، این بار در لفاف تولد دوباره و فقط من می دانستم که گلدونم مرده و حتی دیگه شاخه ای ازش نمونده که من بخوام قلمه بزنم و دوباره از نو زنده ش کنم... پس سکوت کرده بودم و آروم آروم گریه می کردم و در دل بیش از اینکه برای گلم ناراحت باشم ناراحت روزایی بودم که من از غصه لال شدم و اون آدم به اسم تولددوباره بقیه ی گلدونای شهر رو هم پرپر کنه...
و غصه ها که نخوردم اون شب وقتی تو بهم گفتی کاش اون شب تو هم توی خوابت موهاشو دونه دونه می کندی تا دلت خنک بشه ... گلدون من که دیگه برنمی گشت، می گشت؟
پ.ن:
نمی دونم چرا این چند روز و چند شب همش با دنبال کردن جریان انتخابات یاد این خواب وحشتناکم می افتم ... می ترسم که تعبیرش ...!
خدا نکنه!
جناب آقای کروبی جای انتقام گرفتن و دلتون کمی خنک شدن کاش از چند سیاست مدار علمی کمک می گرفتین و یه کم از وجهه ای که این آدم میون قشر تاثیرپذیر داشت کم می کردین نه اینکه اونو مظلوم تر جلوه بدین و مناظره رو همون جوری پیش ببرین که اون دلش می خواد!
آدمای روشن فکر که خودشون می دونن دنیا دست کیه لازم نبود بهشون ثابت کنید!

هیچ نظری موجود نیست: