۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

کویر


" شامگاهان زائران زمین و آسمان خیره بر آن گسترده ی سیاه ستاره باران بی ترس از پهناوری خوف انگیز بیابان بر خاک گرم دراز می کشند. آرام آرام شکوه بی پایان آسمان کویری - که آسمانی ست بسیار نزدیک با ستارگانی گویی در دسترس - ایشان را به حالی غریب می کشاند و از آن حال به حالی دیگر تا احساس تدریجی محو تن... تارهایی از حس بدن
.... اینگاه چون خوابگردان بی خبر از خویش نرم بر می خیزد .... با آن صدای پردیسی که خداوند به او داده بود - شاید برای چنین شبی و چنین شب هایی.... شاید

صدا در سینه ی صبح بلورین از جنس غم بود و از جنس پروانه
از جنس باران .. شعر .. لبخند
از جنس مهر خالصانه ی انسان به صفای روح
از نجس گلاب ناب تازه مقطر

شب کویر سرشار از خداست.
اگر شبی نیمه شبی دل به کویر بسپاری و صدای راه رفتن خرامان ستارگان را بشنوی
و درخشش هزار خورشیدی آسمان کویر را ببینی
و کهکشان را
و جاده های شفاف قلب آسمان را
و شهاب های خط نورکشان را بیابی
و آن خاموشی سحرآمیز پر غوغا را بشنوی
و نفس باد نمکین کویری را مشک فشان ببویی
و جوان شدن دمادم عالم پیر را باور کنی
و سماع صوفیانه ی روح را احساس کنی
خواهی دانست که شب کویر سرشار از خداست و کویر گوشه ای از ملکوت "
نادر ابراهیمی

۱ نظر:

Ehsan گفت...

خدا بیامرزد نادر ابراهیمی دوست‌داشتنی را!