لبخند تو
آب نباتی قرمز بود
با طعم چسبناک شادی
یعنی
هدیه ای کشدار و بی روبان
آب نباتت
به کوچکی لبخندی بود
اما
دهان جهان را شیرین کرد
لبخند آب نباتی
بزرگترین شیرینی ای شد
که جهان به خاطر سپرد
به خاطر زندگی
من این ایوان نه تو را نمی دانم نمی دانم، من این نقاش جادو را نمیدانم نمی دانم گهی گیرد گریبانم گهی دارد پریشانم من این خوشروی بدخو را نمیدانم نمی دانم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر